ساعت 16:45ششم شهريورماه پسري جوان سراسيمه خود را به مأموران گشت پليس رساند و به مأموران گفت كه در دام 3خفتگير گرفتار شده است. وي در توضيح ماجرا گفت: دقايقي قبل كنار خيابان ايستاده بودم كه يك خودروي شاسيبلند مقابل من توقف كرد. به جز راننده، خودرو 2سرنشين داشت كه كمسن و سال بودند. يكي از آنها از من آدرس خياباني در آن حوالي را پرسيد.
من درحال توضيح دادن بودم كه راننده گفت اگر ممكن است سوار ماشين شوم تا كمي جلوتر پياده شوم و آدرس را به آنها نشان دهم. من هم از همه جا بيخبر سوار شدم اما در بين راه ناگهان سرنشينان خودرو با تهديد از من خواستند هرچه پول دارم در اختيارشان قرار دهم. من كه حسابي شوكه شده بودم، 57هزارتوماني را كه همراهم بود به آنها دادم و آنها مرا به بيرون از ماشين پرت و فرار كردند. آنها خيلي عجيب بودند، حتي گوشي موبايل، ساعت وگردنبند طلايي كه همراهم بود را هم نگرفتند. وي گفت: من پس از پياده شدن شماره پلاك خودروي آنهارا يادداشت كردم.
با ثبت اين شكايت، مأموران گشت به جستوجو پرداختند تا اينكه چند خيابان آن طرفتر 2نفر را ديدند كه در حال هل دادن خودروي شاسي بلند هستند. شماره پلاك و مشخصات ظاهري 2جوان هماني بود كه شاكي چند دقيقه قبلتر به پليس اعلام كرده بود.آنها اما به محض ديدن پليس فرار كردند كه در نهايت مأموران به تعقيبشان پرداختند ودستگيرشان كردند. متهمان پس از دستگيري به دادسراي ويژه سرقت منتقل شدند و در بازجوييها به خفتگيري اقرار كردند.
آنها كه تا به حال پايشان به اداره پليس و دادسرا باز نشده اقرار كردند كه تنها بهخاطر تمام شدن بنزين خودرو و جا گذاشتن كيف مدارك و كارتهاي عابربانكشان نقشه خفتگيري كشيدند تا پول بنزين را تهيه كنند. يكي از آنها گفت: ما وضع مالي خوبي داريم و براي تفريح به شمال رفته بوديم اما كارت عابربانكمان را در ويلايمان در شمال جا گذاشتيم. وقتي به تهران رسيديم، چيزي نمانده بود كه بنزين ماشين تمام شود و چون هيچ پولي همراهمان نبود تصميم به زورگيري گرفتيم. آنها كه فكرش را نميكردند بلافاصله پس از سرقت دستگير شوند، اظهار پشيماني كردند و مدعي شدند كه حاضرند دو برابر پولي كه از شاكي زورگيري كردند را برگردانند تا او رضايت بدهد و آنها به زندان نروند.به گزارش همشهري، هر سهمتهم با قرار قانوني در اختيار مأموران پليس آگاهي تهران قرار گرفتند و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.
نظر شما